یه بار داشتم میگفتم که بچه های فلان رشته دانشگاه تهران خیییلی خوبن. 

مغان گفت: چرا این حرفو میزنی؟ 

جوابی نداشتم بدم!! 

گفت:اونا انتخاب رشته کردن! همین! همش یه انتخاب رشته بوده!! اگه فقط کد یه رشته دیگه رو_ با تفاوت یکی دو رقم با کد رشته فعلی_ وارد میکردن، اونوقت دیگه خیییلی خوب نبودن؟ این چه معیاریه برا قضاوت ادما؟ 

و من دهانم دوخته شد. خلاصه اره. دانشگاه و رشته هر کس، هر چی هست، نه به ارزش اون ادم اضافه میکنه، نه برتری میاره، نه الگویی میده برا دسته بندی ادما! بپذیریم معیاری که ماها باهاش وارد دانشگاه شدیم، کنکور، منتهی علیه کثافت و حماقت و یه! پس چطور به خودمون یا بقیه بر حسب چنین معیاری ارزش میدیم؟ 

دانشجوی بهترین دانشگاه ایرانی؟ خب؟ ایا اگه دانشجوی بدترینش بودی، به ادم بدی تبدیل میشدی؟ اگه اره، پس برو بمیر عزیز من. تو یک سست عنصر بی محتوایی. من منکر نمیشم که دانشگاه خوب بستر پیشرفت شغلی و علمیه. ولی نهاااااایتا بستر همین دوتاس. نه بستر شرافت و انسانیت. 

همیشه دوسداشتم اینارو بگم ولی تا الان شاید بعضیا میگفتن گربه دستش به گوشت نمیرسه و اینا! رسید اقا رسید! گربه دستش به دانشگاه تهران رسید. گربه داره میگه بیاید از این کثافت نظام اموزشی و چارچوب های پوسیده مون فاصله بگیریم. بیاید انسان ها رو انسان ببینیم. نه محصولات کارخونه ی دانشگاه تهران و شریف و امیرکبیر! که هر کی کارخونه اش بهتر، پس لابد جنسش بهتر! 


سپاسگزارم که زمان گذاشتید و خوندید. نگار. 

این داستان:UT

دانشگاه ,رشته ,  ,یه ,پس ,گربه ,دانشگاه تهران ,انتخاب رشته ,رسید گربه ,گربه دستش ,دستش به

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش عطرسازی گفتاردرمانی آذربایجان (آذربایجان گفتاردرمانی) keyvandelta آسمان مهدوی مشاهده قبض برق آب تلفن گاز ✍خــــــردگــــــــــــرایــــــــــــی✍ حمل اثاثيه منزل در اصفهان | مشتاق بار پادگان چهل دختر.تیپ 258 تکاور شهید مصطفی پژوهنده نزاجا-پادگان 02 هیات منتظران حضرت مهدی(عج)شهراندیشه کاشت ایمپلنت دندان خدمات دندانپزشکی